ایده یلدایی
۵ روز پیش
۲.۳k
ناگهان- دریا! -تو را دیدم حواسم پرت شدکوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکستدر دلم فریاد زد فرهـــاد و کوهستان شنیدهی صدا در کوه، هی “من عاشقت هستم” شکستبعد ِ تو آیینه های شعر، سنگم می زدنددل به هر آیینه، هر آیینه ای بستم شکستعشق زانو زد غرور گام هایم خرد شدقامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکستوقتی از چشم تو افتادم نمی دانم چه شدپیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط